پروپوزال ارتباط بین سبک های هویتی و افسردگی پس از مراقبت با بهزیستی روانی
قیمت:480000ریال
موضوع :
پروپوزال ارتباط بین سبک های هویتی و افسردگی پس از مراقبت با بهزیستی روانی در والدین کودکان عادی و کودکان مرزی
:فرمت فایل: WORD (قابل ویرایش )
بیان مساله :
در طول دهه¬هاي اخير، شاهد مطالعات و تحقيقاتي در زمينه درك و مفهوم¬سازي جنبه¬هاي مختلف روان¬شناسي مثبت¬نگر به ویژه بهزيستي بوده است. بهزيستي روان¬شناختي به طور گسترده¬اي مورد بررسي و به روش¬هاي مختلفي مفهوم¬سازي شده است.
یکی از مفاهیم اصلی مدل سلامت بهزیستی است. مدل سلامت سه نوع بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی را با هم ترکیب کرده ومفهوم جامع و کامل از بهزیستی را هم که جنبه عاطفی(بهزیستی هیجانی) و هم جنبه کاربردی(بهزیستی روانشناختی و اجتماعی) سلامت روانی را در بر می گیرد به وجود آورده اند. سلامت روانی دارای 13 نشانه است که 2 نشانه مرتبط با بهزیستی هیجانی 5 نشانه مرتبط با بهزیستی اجتماعی و 6 نشانه مرتبط با بهزیستی روانشناختی است. بهزیستی روانشناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است. ودارای مولفه های 1- خودمختاری (احساس شایستگی و توانایی در مدیریت محیط پیرامون فرد و ...)2- رشد شخصی(داشتن رشد مداوم و ...)3- روابط مثبت با دیگران(داشتن روابط گرم و ...)4- هدفمندی در زندگی (داشتن هدف در زندگی)5-پذیرش خود(داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و ...) 6- تسلط بر محیط (توانایی انتخاب و ایجاد محیطی مناسب و...) می باشد. در اين پژوهش افسردگي نه بعنوان يك بيماري ، بلكه بعنوان واكنشي رواني در مقابل مسائل و مشكلاتي كه دانشجويان با آنها گريبانگير هستند ، مطرح است . بعبارت ديگر حالتي است عاطفي به نحوي كه فرد قدرت و توانايي لازم و كافي براي انجام امور و تكاليف عادي روزمرهیخود را ندارد و كاهش چشمگير در فعاليتهاي سازندهی وي ديده مي شود .
افراد افسرده گرايش دارند به اينكه به تشريح دروني شكستها و تشريح بيروني موفقيت هايشان بپردازند ، بعبارت ديگر به بروز و بيان شكست هايشان و عدم بروز موفقيت هايشان مي پردازند . وجود يك برنامه ريزي درست براي پاسخگويي به نيازهاي جسماني و رواني و ذهني مي تواند يك راه حل باشد ـ مورد ديگر كه زمينهی مشكلات و نگراني هاي دانشجويان را فراهم مي كند نياز مبرم به پيشرفت دردروس است .احساس بي كفايتي، عدم فهم دروس و گرفتن نمرات كم زمينهی يكسري اضطرابها و نگراني ها را دردانشجويان فراهم مي كند . حضور كودك عقب مانده ذهني در هر خانواده ساختار آن خانواده را تحت تاثير قرار ميدهد و سلامت رواني خانواده به خصوص والدين را تحت الشعاع قرار ميدهد، كودك بر اثر تعارضهاي شديد ميان اعضاي خانواده، كل خانواده را درگیر بحران ميكند. ممكن است روابط خانوادگي، افزايش فشارهاي ناخواسته جسمي، هيجاني و مالي ضعيف شود كودك عقب مانده ذهني ميتواند ضايعات و اثرات جبران ناپذيري بر وضعيت بهداشت رواني خانواده وارد كند از جمله ايجاد تشديد اختلافاتي زناشويي، جدايي، تحمل بار سنگين اقتصادي، افسردگي، نااميدي، اضطراب، خجالت و خشم1 و بسياري از مسايل ديگر(بردن2، 1980). مراقبت مداوم از كودك عقب مانده ذهني اغلب براي والدين استرسزا ميباشد زيرا اين دشواري هاي كودكان به طور اجتناب ناپذيري بر زندگي آنها اثر ميگذارد(كرنيك3 و همكاران، 1983). تحقيقات نشان داده است كه والدين كودكان عقب مانده ذهني عموما در خطر مشكلات زندگي خانوادگي و دشواريهاي عاطفي قرار دارند(بكمن4، 1991 سينگر واوروين 1989).
به طور كلي خانواده كودك معلول به لحاظ داشتن كودكي متفاوت با ساير كودكان با مشكلات فراواني در زمينه نگهداري، آموزش و تربيت آنها روبه روست. اين مسايل همگي بر والدين فشارهايي وارد ميكنند كه سبب بر هم خوردن آرامش و يكپارچگي خانواده ميشوند و در نتيجه انطباق و سازگاري آنان را تحت تاثير قرار مي دهد. سبک های هویت يكي از مهمترين عوامل تحول و شكلگيري شخصيت است و نقش بنيادين در سلامت رواني دارد به گونهاي كه سبک های هویت پايين و شكلگيري احساس خود كم بيني در والدين زمينههاي آسيب رواني را فراهم مينمايد( ولي زاده و همكاران و 1387).
سبک های هویت 5 مفهوم روانشناختی بسیار عام و در عین حال بسیار مهم است اما به طور کلی می توان سبک های هویت را احساس ارزشمندی شخص تعریف نمود. احساسات و افکار مردم درباره خودشان اغلب بر احساس تجارب روزانه تغییر پذیر است و به طور موقت بر احساس فرد تاثیر می گذارند. البته سبک های هویت ، بنیادی تر از آن است که افت و خیزهای معمول می توان نوسانات گذرایی بر نحوه احساستشان نسبت به خود ایجاد کند، ولی این تاثیرات بسیار محدودند، بر عکس آنهایی که سبک های هویت پایینی دارند افت و خیزهای معمول می تواند زندگی آنها را دگرگون کند. سبک های هویت معمولاً به عنوان ارزيابي شخص از ارزشمندي خويش تعريف ميشود افرادي كه سبک های هویت بالايي دارند خودپذيرا و خود ارزشمند هستند. روانشناسان اجتماعي سبک های هویت را ارزيابي مثبت و منفي از خود ميدانند به طوري كه فرض مي شود سبک های هویت تا حدودي با ثبات است. سبک های هویت يا همان احترام به خود يكي از خصوصيات مهم و اساسي شخصيت هر فردي را تشكيل ميدهد و به طور حتم روي جنبههاي شخصي انسان اثر ميگذارد و كمبود يا فقدان آن باعث عدم رشد ساير جنبههاي شخصيت به صورت ناهماهنگ خواهد شد و حتي ممكن است باعث پدیدآیی بيماريهاي رواني گوناگون مانند افسردگي، كمرويي، پرخاشگري1، ترس و... شود(بيابانگرد،).
سبک های هویت بالا بستگي به شكلدهي ارزشها و استانداردهاي خود والدين دارد همچنين به رفتار سالم بستگي دارد، زماني كه افراد از سلامتي كامل برخوردار باشند ولی سبک های هویت بالايي نداشته باشند در رفتار خود سبک های هویت پايين نشان ميدهند(شاطرلو،1386).
سلامت رواني يكي از مباحث مهمي است كه در رشد و بالندگي خانواده و جامعه موثر ميباشد. سازمان بهداشت جهاني2(2004) سلامت رواني را به عنوان حالتي از بهزيستي كه درآن فرد توانمندي خود را شناخته از آنها به نحو موثر و مولد استفاده كرده و براي اجتماع خويش مفيد است تعريف ميكند. به طور كلي بهداشت رواني ايجاد سلامت روان به وسيله پيشگيري از ابتلا به بيماريهاي رواني، كنترل عوامل موثر بروز آن، تشخيص زودرس، پيشگيري از عوامل ناشي از برگشت بيماريهاي رواني و ايجاد محيط سالم در برقراري روابط صحيح انساني است(ميلاني فرد، 1386).
با توجه به فراوانی کودکان عقب مانده ذهنی که هم بر جامعه و هم بر خانواده بار مالی و بخصوص بار عاطفی و روانی به دنبال دارند و از سوی دیگر این کودکان طبق اصل 130 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارایی حقوق هستند ازجمله اینکه دولت موظف است برای این کودکان در حد توان خدمات آموزش و رفاهی فراهم سازد. این در حالی است که یک کودک عقب مانده ذهنی در هر خانواده ای ساختار خانواده را تحت تاثیر قرار داده و سلامت روان اعضای بخصوص والدین را تحت الشعاع قرار می دهد بخصوص که کارکردهای روانشناختی خانواده را مختل می سازد که بهترین این کار کردها عبارتند از:
الف) ابراز کردن: والدین و تک تک فرزندان باید اجازه ابراز احساس افکار و نظرات داشته باشند.
ب) اتحاد: خانواده باید یک سیستم متحد و هماهنگ باشد.
ج) ساختار و سازمان: خانواده باید دارایی چارچوب، ساختار و سازمان باشد.
د) معنویت و مذهب: خانواده باید ارزشهای مذهبی خود را به اعضای عرضه بدارد.
و) کنترل: خانواده باید اعضای خود را کنترل نماید(آلن 1 2001).
هدف سلامت روان فقط منحصر به تشريح علل اختلالات رفتار نبوده بلكه هدف آن به وجود آمدن عواملي كه مكمل زندگي سالم و نرمال باشد و نيز درمان اختلالات جزيي رفتار به منظور جلوگيري از وقوع بيماريهاي شديد رواني و به طور كلي هدف سازمان روان پيشگيري است(شاملو 1382). وجود كودك معلول ميتواند ضايعات واثرات جبران ناپذيري بروضعيت سلامت رواني و والدين داشته باشد و آدلر در نظام روانشناختي فردي بيان كرده است كه احساس حقارت از طريق تجربه به قدرت شخصي بر انسان تسلط پيدا ميكند با اين وجود آغاز مفهوم منبع كنترل به عنوان يك سازه روان شناختي به دو دهه قبل بر ميگردد(ادوارد1، 1977).
آموزشهاي روان شناختي شامل آموزش مهارتهاي زندگي و آموزش ابراز وجود درمانهاي روان شناختي مانند رفتار درماني و انواع فنون روان درمان و توان بخشي مانند مشكلات ادراكي و شناختي از جمله مداخلههاي روان شناختي تلقي مي شوند همچنين مداخلههاي روان شناختي شامل هر گونه اقداماتي است كه روان شناسان و مشاوران به منظور پيشگيري درمان و كاهش مشكلات روان شناختي افراد بکار می برند. هدف نهايي اين مداخلهها كمك به افراد براي درک بهتر خود و جهان پیرامون، افزایش قابلیت و توانمندی سازگاری و ارتقای سلامت روانی است(یوسفی 1387).
به منظور کاهش مشکلات در رابطه با بروز نقایص جسمی و ذهنی معمولاً در هر جامعه به دو اقدام اساسی می پردازند: قدم اول سعی و کوشش هرچه بیشتر در امر پیشگیری از معلولیت و جلوگیری از بروز نقایص ذهنی و جسمی یا در اختیار گذاردن راه حلهای و رهنمود های لازم ازطریق کتب و مقالات و برنامه های رادیویی، تلویزیونی و غیره بر جامعه و سازمانهای ذیصلاح تا درصد بروز اینگونه عوارض را تا حد امکان کاهش دهند. اقدام اساسی دوم ایجاد امکانات لازم رفاهی و توانبخش مناسب جهت ارائه خدمات به کودکان معلول خانواده آنهاست.
از آنجا که وجود کودک معلول زمینه ای برای برای تغییر رفتار اعضای خانواده فراهم می کند، داشتن کودکی معلول در حکم ضربه روانی قابل توجه، موجب بروز احساسات و عکس العمل های متضاد و تشدید نیازهای و ایجاد نیازهای جدید، نگرشهای متفاوت و رفتارهای مختلف می شود وبهداشت روانی، تعامل روانی، اجتماعی و روابط والدین، کودک را تحت تاثیر قرار می دهد.